1- گروه فلسفه، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه بینالمللی امامخمینی، قزوین، ایران
چکیده: (833 مشاهده)
نمونهای از تقابل رورتی با فلسفۀ تحلیلی، مخالفت او با کوشش دیویدسن برای طرح نظریهای معناشناختی بر اساس صدق است. رورتی، طبق رویکردی ضدمتافیزیکی به صدق، عقیده دارد عبارت «p صادق است» صرفاً تأیید ادعایی است که ما خود یا دیگران را در بیان آن موجه میدانیم. اگرچه دیویدسن مخالف رویکرد متافیزیکی به صدق است، اما به تأسی از تعریفی تارسکیایی در باب صدق، تصوری قویتر از آنچه رورتی دربارۀ صدق میپذیرد را برای طرح نظریهای در باب معنا لازم میداند. پاسخِ ویتگنشتاینیِ رورتی به دیویدسن این است که نهتنها مراوادت گفتاریِ گوینده و مفسر، متوقف بر دانستن نظریهای معناشناختی بر اساس صدق نیست، بلکه کوشش برای گفتن چیزی بیشتر از آنچه در باب صدق میتوانیم بگوییم، ما را دچار سردرگمیهای سنت متافیزیکی میکند. این مقاله، با استناد به نوشتههای دیویدسن، نشان میدهد کوشش دیویدسن برای طرح نظریهای معناشناختی بر اساس صدق، او را ناگزیر به بیان تفاسیری متافیزیکی سوق میدهد.
واژههای کلیدی: رورتی،
دیویدسن،
صدق،
معنا
نوع مقاله:
پژوهشی اصیل |
موضوع مقاله:
فلسفۀ زبان (مدرن) دریافت: 1401/10/10 | پذیرش: 1402/2/30 | انتشار: 1402/3/15