گروه فلسفه و کلام اسلامی، دانشکده الهیات، دانشگاه قم، قم، ایران ، z-khazaei@qom.ac.ir
چکیده: (2271 مشاهده)
فیلسوفان بهصورتهای مختلفی حکمت را تعریف کردهاند. اکثر تعاریف ناظر به معرفت است اما در اینکه هر دو قسم معرفت نظری و عملی را شامل میشود یا محدود به یک قسم است، اتفاق نظر ندارند. تعریف حکمت به فهم یا داشتن باورهای موجه به جای معرفت یا همان باور صادق موجه، از دیگر اختلافات است. در کنار همه این اختلافات، تعریف حکمت به فضیلت، با توجه به اقسام و پیچیدگیهایی که دارد، تعریف حکمت را دشوارتر میکند. گرهزدن بحث حکمت با ویژگیهای حکیم در ادبیات فلسفی معاصر، با توجه به بحثهای گوناگونی که درباره ضرورت هر یک از مولفههای معرفت و عمل شده است، معنای دقیق حکمت را بیشتر در ابهام فرو میبرد. مقاله حاضر، ضمن تحلیل تعاریفی که فیلسوفان تحلیلی معاصر از ماهیت حکمت ارائه کردهاند، به تبیین رابطه حکمت با معرفت؛ بهعنوان شرط لازم و کافی، شرط لازم نه کافی و نامشروطبودن آن به معرفت، میپردازد و پس از آن حکمت را بهعنوان یک فضیلت عقلی و شرط لازم برای دستیابی به معرفت مطرح میکند. پس از ارزیابی، نشان میدهد هر چند از بین حالات مطرحشده، حالت اول با شرایط خاص، بهتر از بقیه میتواند گویای تعریف حکمت باشد، اما حکمت معنایی فراتر از معرفت گزارهای دارد. در نهایت، بر اهمیت و ضرورت تبیین دقیقتر این پدیده تاکید میشود.
نوع مقاله:
پژوهشی اصیل |
موضوع مقاله:
معرفتشناسی (تحلیلی) دریافت: 1400/1/19 | پذیرش: 1400/4/5 | انتشار: 1400/11/2
* نشانی نویسنده مسئول: ایران، قم، بلوار الغدیر، دانشگاه قم |