1- گروه فلسفه، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه بینالمللی امام خمینی، قزوین، ایران ، n.soleimani2015@gmail.com
2- گروه فلسفه، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه بینالمللی امام خمینی، قزوین، ایران
چکیده: (2042 مشاهده)
رورتی با بهچالشکشیدن کل سنت فلسفی غرب که به عقیده او باعث دوگانهانگاریهای بیفایده نظری در طول تاریخ فلسفه شده، میخواهد در بستر "فرهنگ رستگاریبخش ادبی" به ساختارشکنی و رفع این دوگانهانگاریها مبادرت ورزد. رورتی با ایجاد خط انشقاقی میان حوزههای خصوصی و عمومی میخواهد سهم و دخالت فیلسوفان را در ارائه دیدگاههای نظری و فلسفی مشخص کند و بگوید حوزه سیاست نیازی به کسب مبانی از معیارهای فردی حوزه خصوصی ندارد. گویی رورتی با تقلیل فلسفه به ادبیات میخواهد مانع از بلندپروازیها و دخالتهای فیلسوف با نظریهپردازی شود. در واقع، او با تفکیک بین دو حوزه خصوصی و عمومی یا سیاست معتقد است، ابزار فیلسوف تخیل و حوزه فکری وی فرهنگ ادبی و جایگاه او حوزه خصوصی است. آیا با فرض قبول معیارهای پراگماتیستی این تفکیک فرد در دو حوزه کاملاً مختلف از وی شخصیتی دوگانه نمیسازد؟ آیا این موضعگیری فکری میتواند معقول و قابل قبول باشد؟
نوع مقاله:
پژوهشی اصیل |
موضوع مقاله:
فلسفۀ سیاست (تحلیلی) دریافت: 1400/9/1 | پذیرش: 1400/11/25 | انتشار: 1400/12/29
* نشانی نویسنده مسئول: n.soleimani2015@gmail.com |