1- ، msmh.soleymani@gmail.com
چکیده: (345 مشاهده)
از آنجایی که بسیاری از انسانها دائماً در تلاش برای جستجوی شواهد کافی برای وجود خدا هستند اما بدون اینکه مقصر باشند، به آن شواهد دست نمییابند؛ مسئله اختفای الهی شکل میگیرد. برخی از فیلسوفان معاصر با روشهای گوناگونی به بررسی این مسئله پرداختهاند اما فیلسوفی که برای اولین بار با تفصیل بیشتری برای بررسی این موضوع قدم نهاد، جان شلنبرگ فیلسوف کانادایی است که در سال 2006 در کتاب Divine Hiddenness and Reason برهان اختفای الهی را مطرح کرد و با تمرکز بر صفت عشق الهی، آن را به عنوان قرینهای به سود خداناباوری ارائه داد. این برهان مدعی است که اگر خداوند وجود داشت باید شواهد و دلایل کافی برای این باور را حداقل برای انسانهایی که در جستجوی او هستند فراهم میکرد، اما اکنون اینگونه نیست، پس خداوند وجود ندارد.
هدف این مقاله علاوه بر تشریح برهان اختفای الهی شلنبرگ، بررسی دیدگاه مایکلری فیلسوف دین آمریکایی از این مسئله خواهد بود. به عقیده ری تصور انسان از خداوند همانند پدر و مادری است که دائماً در حال برآورده کردن حاجات و نیازهای فرزند خود هستند اما از آنجایی که پاسخ خداوند به این خواستهها همانند والدین نیست، بنابراین نتیجه میگیرند که خدایی وجود ندارد. به عبارت دیگر، توقعات برآورده نشده انسان از خداوند بر اساس عشق الهی از مهمترین عنصر شکلگیری این برهان خواهد بود. مایکلری تلاش میکند مبانی نادرست توقعات انسان از خداوند را بیابد و راه تصور درست از این مبانی را برای ما نمایان کند.
نوع مقاله:
پژوهشی اصیل |
موضوع مقاله:
فلسفۀ دین (مدرن) دریافت: 1402/8/21 | پذیرش: 1403/7/18 | انتشار: 1403/8/10
* نشانی نویسنده مسئول: 3138873878 |