گروه روانشناسی، دانشکده علوم انسانی و تربیتی، واحد تبریز، دانشگاه آزاد اسلامی، تبریز، ایران ، habib.karkon@yahoo.com
چکیده: (1556 مشاهده)
در این مقاله ابتدا دلالتهای فلسفی استعاره "ذهن همچون رایانه" از سه منظر وجودشناختی، معرفتشناختی و انسانشناختی استنتاج شد. سپس به استنتاج عناصر برنامه درسی از دلالتهای فلسفی مذکور اقدام و در نهایت به نقد دلالتهای استعاره مذکور در تعلیم و تربیت پرداخته شد. نظر به اینکه ما بر اساس استعارهها فکر میکنیم، بر اساس استعاره مذکور ذهن امری منفعل است و به متربّی نگاه ماشینی دارد؛ از فردیّت، تشخّص و اختیار متربّی نشانی نیست؛ ارزشیابی مبتنی بر این رویکرد نیز بر سنجش سطوح پایین هدفهای آموزشی و سنجش حافظه به جای یادگیری عمقی استوار است. نقدهایی که مطرح شده نشان میدهد که چنین نگرشی به انسان از منظر فلسفی و به ویژه از منظر تربیتی پذیرفتنی نیست. استعاره فوقالذکر تنها بر اساس قرایت ضعیف از کارکردگرایی میتواند در تبیین کارکرد ذهن یا مغز مفید باشد و دلالتی بیش از این ندارد.
نوع مقاله:
پژوهشی اصیل |
موضوع مقاله:
فلسفۀ ذهن (تحلیلی) دریافت: 1400/5/11 | پذیرش: 1401/1/20 | انتشار: 1401/8/10